جدول جو
جدول جو

معنی خلافت پناه - جستجوی لغت در جدول جو

خلافت پناه(خِ فَ پَ)
آنکه خلافت را در پناه دارد. حافظ کرسی خلافت. مقام و خطابی است آمیخته بتعظیم
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ فَ پَ)
منسوب به خلافت پناه و یاء در اینجا افادت تفخیم کند مجازاً، عالیمقام: خدمت خلافت پناهی خواجه علاءالحق والدین بطرف مولانا حسام الدین خواجه یوسف اشارت فرمودند. (انیس الطالبین). خدمت خلافت پناهی راح اﷲ روحه باتمام اشارت فرمود. (انیس الطالبین)
لغت نامه دهخدا
(خَ فَ / فِ پَ)
پشت و حافظ خلیفه. که از خلیفه حمایت کند:
ناصر ملت طراز قاهر بدعت گذار
شاه خلیفه پناه خسرو سلطان نشان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(وَ / وِ یَ پَ)
حامی ولایت. پشت و یاور ولایت: مجملی از حال فرخنده مآل حضرت ولایت پناه. (حبیب السیر ج 3 جزو4 ص 223)
لغت نامه دهخدا
(اُ فَ پَ)
الفت دهنده. الفت آموز
لغت نامه دهخدا